چهارشنبه ۱۲ خرداد ۰۰
من از واقعیت این جهان گریزانم. همواره خواسته ناخواسته تلاشم برای پیدا کردن مفری بوده تا از "واقعیت تلخ زیستن در چنین دنیایی" رهایی یابم. تعجبآور نیست اگر اقرار کنم که این مامن برایم "هنر" بوده است. اما گویا هنر هم به من خیانت کرده. آنچه در هنر نجاتبخش مییافتم رنگ باخته و من باری دیگر هراسان در این جهان راه خود را گم کردهام. دیگر راهی جز مرگ نمیبینم. ای سیاهی مطلق! آغوشت را بگشا که این کودک آشفته به سوی تو میشتابد.